شعر


دلنوشته های من

صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را/خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی

خیانت کرده ای آری
ولی گویم نفهمیدی

 
بدی از کار من بوده
که تو اینگونه رنجیدی


ز تو قدیس تر هرگز
ندیدم من به جان تو

 
تو گریه می کنی اما
گمانت هست که خندیدی


وفا را من ز تو دیدم
به اسم بی وفائیها


همین بود آنجه من کردم
همان بود آنچه تو دیدی


چرا بازی کنی با من 
خیانت از توئی هرگز

 
فقط یک لحظه دور از من
به یک بیگانه خندیدی ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:47 توسط یسنا| |


Power By: LoxBlog.Com