صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را/خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشوددیده عقل مست تو چرخه چرخ پست توجان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکندخمر من و خمار من باغ من و بهار منجاه و جلال من تویی ملکت و مال من توییگاه سوی وفا روی گاه سوی جفا رویدل بنهند برکنی توبه کنند بشکنیبی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدیگر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شومخواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهایگر تو نباشی یار من گشت خراب کار منبی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشمهر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
داغ تو دارد این دلم جای دگرنمیشودگوش طرب به دست تو بیتو به سرنمیشودعقل خروش میکند بیتو به سرنمیشودخواب من و قرار من بیتو به سرنمیشودآب زلال من تویی بیتو به سرنمیشودآن منی کجا روی بیتو به سرنمیشوداین همه خود تو میکنی بیتو به سرنمیشودباغ ارم سقر شدی بیتو به سرنمیشودور بروی عدم شوم بیتو به سرنمیشودوز همهام گسستهای بیتو به سرنمیشودمونس و غمگسار من بیتو به سرنمیشودسر ز غم تو چون کشم بیتو به سرنمیشودهم تو بگو به لطف خود بیتو به سرنمیشود
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوست هایم بنشینند آرام
گل بگو،گل بشنو...
هرکسی میخواهد
وارد خانه ی پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه ی دوست کجاست؟"
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دلنوشته های من
و آدرس
30-dey.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.